هر از گاهی، سراغ کتابهای TRIZ میروم. حتا آنها که دقیق خواندمشان. همیشه چیزهای تازه میشود یافت.
مقدمه کتاب And Suddenly the Inventor Appeared را میخواندم. چاپ اول آن سال 1994 و چاپ دومش 1996 به بازار آمده است. جزو انگشتشمار کتابهایی است که با تایید مبدع TRIZ یعنی آلتشولر و با ترجمه لف شولیاک منتشر شده و از اولین مراجع انگلیسی شده TRIZ به شمار میآید. در پیشگفتار کتاب به رشد سریع TRIZ پس از خروج از روسیه و شوروی سابق اشاره کرده و فهرستی از شرکتهایی که برای ارایه خدمات TRIZ در آمریکا فعال یا ایجاده شدهاند را آورده است.
«Invention Machine, Inc. سال 1991 در کمبریج ماساچوست فعال شده و اولین شرکت روسی است که در آمریکا خدمات TRIZ میدهد. کارشان ارایه نرمافزار و خدمات آموزشی است. به شرکتهایی که مسالههای فنی داشته باشند نیز خدمات مشاوره حل مساله میدهند.
Ideationa Intenational Inc. در ساوتفیلد میشیگان قرار دارد و دومین شرکت آمریکایی است که توسط متخصصان روس تاسیس شده. آموزش و مشاوره میدهد و 3 نرمافزار تحت ویندوز برای حل مساله تولید کردهاند.
Technical Innovation Center Inc. شرکت دیگری در ماساچوست و مرتبط با Center for Technology Commercialization که شرکت انتقال تکنولوژی ناسا است، سومین مرجع اصلی مشاوره، آموزش و انتشارات TRIZ به شمار میآید.
کارشناسان خبره متعددی مانند ویکتور فی از دیترویت در میشیگان و زینووی رویزن از سیاتل در واشینگتن هم گروههای مشاوره TRIZ خود را راهاندازی کردهاند و خدمات آموزش و حل مساله میدهند.
برخی شرکتهای آمریکایی نیز به سبد آموزشهای خود برای مهندسان، TRIZ را افزودهاند. GOAL/QPC و American Supplier Institute از جمله فعالان آموزشی هستند که TRIZ را ترویج میدهند. در نوامبر 1995 بیش از 200 شرکتکننده در سمپوزیوم TRIZ برگزار شده توسط ASI در دیترویت حضور داشتند. در این سمپوزیوم بر TRIZ به عنوان یک ابزار مهم برای نوآوری نظامیافته تاکید شد.»
این کتاب مرجع نوشتن سناریو برای انیمیشنهای پروژه TETRIS هم بوده و جالب است که Lev Shulyak اولین بار آن را با هزینه شخصی چاپ کرده تا در یاددهی TRIZ به آمریکاییها مرجع خوبی داشته باشند.
هدف فعالین حوزه مدیریت دانش، توسعه سه کلمه در سازمان های ایرانی است، «بدانند چه می دانند» یا به قول شاعر خوش ذوق سبزواری:
آن کس که بداند و بداند که بداند
اسب خرد از گنبد گردون بجهاند
آن کس که بداند و نداند که بداند
آگاه نمایید که بس خفته نماند
شعر ازابن یمین از شاعران سده هشتم هجری
نظرات:
هدف مدیریت دانش این نیست که بدانیم چه می دانیم. بلکه این اولین مرحله در مدیریت دانش است. در واقع مدیریت دانش فرایند جامعی است که با این گام شروع می شود.
رُوِیَ عَنْ بَعْضِ الصَّادِقِینَ ع أَنَّ النَّاسَ أَرْبَعَةٌ رَجُلٌ یَعْلَمُ وَ یَعْلَمُ أَنَّهُ یَعْلَمُ فَذَاکَ مُرْشِدٌ عَالِمٌ فَاتَّبِعُوهُ وَ رَجُلٌ یَعْلَمُ وَ لَا یَعْلَمُ أَنَّهُ یَعْلَمُ فَذَاکَ غَافِلٌ فَأَیْقِظُوهُ وَ رَجُلٌ لَا یَعْلَمُ وَ یَعْلَمُ أَنَّهُ لَا یَعْلَمُ فَذَاکَ جَاهِلٌ فَعَلِّمُوهُ وَ رَجُلٌ لَا یَعْلَمُ وَ یَعْلَمُ أَنَّهُ یَعْلَمُ فَذَاکَ ضَالٌّ فَأَرْشِدُوهُ.بحار الأنوار (ط - بیروت) ج1 ص 195 . از یکى از دو صادقین (امام محمد باقر و امام جعفر صادق، که بر ایشان تحیت و درود باد) روایت شده است: مردم بر چهار دستهاند: (1) مردى که میداند و میداند که خود میداند پس او راهنماى دانائى است از وى پیروى نمائید، (2) مردى که میداند و نمیداند که خود میداند پس او غافل و ناآگاه است، از خواب غفلت و ناآگاهى بیدارش کنید، (3) مردى که نمیداند و میداند که خود نمیداند پس او جاهل و نادان است یادش دهید، (4) مردى که نمیداند و گمان می کند که می داند پس او گمراه است راهنمائیش نمائید.
البته که دانستن آنچه که می دانیم، بسیار هم خوب است اما هدف نظام مدیریت دانش قطعا تنها دانستن دانسته ها نیست. این که یک ورزشکار بداند که چه مهارت هایی دارد، وی را قهرمان المپیک نمی کند. معمولا این فکر که مدیریت دانش یعنی دانستن آنچه که می دانیم، از جمله معروف شرکت اچ.پی. نشات می گیرد که می گوید "اگر می دانستیم که چه می دانیم سه برابر سود اورتر بودیم". اما نکته نهفته که به آن اشاره نشده است، فرایندهایی است که با تکیه بر دانسته ها ، ثروت خلق می کنند. این فرایندها همان فرایندهای دانش هستند. پس هدف ما فعالین حوزه دانش، خلق ارزش از طریق مدیریت اثربخش دارایی های دانشی است و نه دانستن آنچه که می دانیم.
بهترین الگو برای مستند کردن دانش خلاقانه شرکت بهره گیری از نوآوری نظام یافته یا تریز است. با تریز می توان بانک خلاقیت برای دانش موجود شرکت در کلیه امور را بطور نظام مند تشکیل داد و بعد این دانش را توسعه داد.
در مواد غذایی مهمه که اول به امنیت آن فکر کنیم و
بعد به کیفیت آن. گاهی یک ماده خوراکی مزه و رنگ خوبی داره اما این کافی
نیست باید از نظر بار میکروبی هم در حد مجاز و سالم باشه. بسته بندی هم
باید در مرحله اول حفاظت خوبی برای محصول باشه و در مرحله بعد زیبا و
خلاقانه باشد.
بهترین معلم شما آخرین اشتباه شماست! (تبدیل ضرر به سود) .
افلاطون می گوید: به شنیدن عادت کن، خواهی دید که از سخن ابلهان نیز سود خواهی جست. (تبدیل ضرر به سود).
ماهیان از تلاطم دریا به خدا شکایت بردند، چون دریا آرام شد خود را اسیر صیاد یافتند... تلاطم زندگی حکمت خداست.
از خدا دلی آرام می خواهم نه دنیای آرام – (در اینجا تلاطم ، ضرری است که تبدیل به سود شده است)
برای بالا رفتن از بعضی پله ها باید تاوان داد.
گاهی برای رسیدن به موفقیت باید، ریسک کرد!
وینستون چرچیل: موفقیت توانایی رفتن از شکستی به شکست دیگر بدون از دست دادن شور و حرارت است.
بیل گیتس می گوید: من همیشه یک فرد تنبل را برای کارهای سخت انتخاب می کنم....زیرا، او ساده ترین راه انجامش را می یابد.
از نظر تریزهیچ منبعی منفی نیست و به اصطلاح
خودمان هر چیز که خوار آید ، روزی به کار آید. بنظر من دزد و معتاد هم می
توانند نقش های مفیدی داشته باشنداگه آنها را صد در صد منفی نبینیم(البته
این به معنای تایید اعتیاد و دزدی نیست) . مثلاً کارهکرها که یک نوع دزدی
اطلاعات هست امروزه برای امنیت اطلاعات در سازمانها مورد استفاده قرار می
گیرند. یا از معتادها می توان برای کشف مواد مخدر استفاده کرد. بهر حال هیچ
فردی کاملاً منفی و دور انداختنی نیست، برای همین هست که خداوند اجازه
بازگشت به همه گناهکاران حتی اگه صد سال گناه کرده اند را می دهد.
در کشورهای اروپایی که بنزین گران هست بسیاری از
کارکنان با دوچرخه سر کار میروند و در آنجا دوچرخه اسقاطی زیاد هست. یکی از
دلایل استقبال کشورها به ویژه کشورهای پیشرفته از چنین طرح هایی، بهره
گیری مفید از ضایعات بعنوان انرژی سبز است.