دکتر حامد بصیرزاده، جراح دندانپزشک

دندانپزشک خوب در یوسف آباد

دکتر حامد بصیرزاده، جراح دندانپزشک

دندانپزشک خوب در یوسف آباد

امسال سال بز است و بز هم، نماد دانایی است


کتاب باید هلو باشد: توصیه‌هایی برای کتابخوانی و کتاب‌نخوانی


عنوان: کتاب باید هلو باشد: توصیه‌هایی برای کتابخوانی و کتاب‌نخوانی

نویسنده:  محسن حدادی
ناشر: میراث اهل قلم

 

«کتاب باید هلو باشد» اثری است که محسن حدادی آن را از توصیه های رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره کتاب و کتابخوانی تنظیم کرده است. این کتاب با استقبال فراوان مخاطبان مواجه شده است.

 

کتاب حاضر، نهمین جلد از مجموعه «کتاب دانشجو» و حاوی گزیده‌ای از بیانات، سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران، «آیت الله علی خامنه‌ای»، درباره کتاب و کتاب‌خوانی است. نگارنده این پیام‌ها و فرمایشات را جمع‌آوری و به صورت متون کوتاه و با عنوان‌های متعدد به نگارش در آورده است. «دفاع ملّی»، «هم‌خوانی»، «نسل بعد»، «حتی قرآن»، «خطر نشستن و ننوشتن»، «قصّه و تاریخ»، «باقیات الصالحات»، «هنر و کشف حقیقت» و «طرح فکر مخالف مفید است» برخی از عنوان‌های پیام‌های ایشان است."

در این کتاب راهکارهایی آورده شده که چطور مردم و مخصوصا جوانان و نوجوانان رو به کتاب خواندن تشویق کنیم.


«روح کتابخوانی در مردم -انس با معلومات ومعارف و پیشرفت علمی کشور کاملا به هم مرتبط هستند» پس باید کاری کنیم که مردم رو بیاورندبه کتابخوانی.یکی از کارهایی که رهبر فرموده اند:این  است که کتابهایی که مشتری زیادی دارند، یعنی کتاب هایی که مردم عادی هم مایل به خریدن آنها هستند را با همان طرح زیبای جلد در کاغذ کاهی چاپ کنیم تا ارزانتر تمام شود و افراد زیاد تری بتوانند  استفاده کنند

 

ومطلب دیگری که خیلی  تاکید شده بود داستان نویسی است(داستان خوب نویسی).همانطور که تولستوی و شولوخف و... انقلاب روسیه را ماندگار کردند، نویسنده های ماهم باید انقلاب اسلامی ، دفاع تا پای جان مردم خرمشهر و هزاران اتفاق بزرگی که درتاریخ ما رخ داده و جایی نوشته نشده است را با داستان های زیبا و جذاب توی ایران و کل دنیا ماندگار کنند
از نظر رهبر داستان نویسی حتی از نوشتن تاریخ هم مهم تراست.چون تاریخ مثل نگاه کردن از فاصله ی چندهزارمتری از بالا به یک شهراست که میتواند اتفاقات رو نشان دهدولی خواننده را کاملا درجریان جزییات قرار نمی دهد اما قصه اگرچه درتمام شهرنیست و فقط چند کوچه و خیابان از آن را شامل میشود ولی میتوانیم اتفاقات گذشته رابرای تمام شهر تعمیم بدهیم.

 

و مطلب دیگری که توی کتاب آورده شده بود این است که نباید از فراگیری ابایی داشته باشیم باید ویژگی های خوب غربی ها را تقلید کنیم و ازآنها یاد بگیریم
توی کتاب "یونانیان و بربرها" دنیا به دوقسمت تقسیم شده است  .یعنی هرکس که یونانی نیست را بربر و وحشی می دانستند.اما حضرت خامنه ای میفرمایند: همیشه اینگونه بادنیا برخورد میکردند.نه با تمدن اسلامی نه قبل از اسلام و نه تمدن قرن های بعد رفتار منصفانه ای نداشتند.ولی ما هرگز اینطور نبوده ایم.اسلام در آن روز میگفت برای علم اگر لازم است به چین بروید .یعنی تمدن چین،فرهنگ چین و علم چین را قبول دارد.برای همین است که مسلمانان ترجمه و استفاده از متون دیگران را به راه انداختند.

 

باید فرهنگ کتابخوانی در درون خود نهاد خانواده تقویت شود چنان که رهبری فرموده:کتاب خریدن باید یکی از مخارج اصلی خانواده باشد و همه ی اعضای خانواده باید هر روز ساعتی را به مطالعه بگذرانند.البته نویسندگان هم باید کتاب هایی بنویسند که از نظر محتوایی غنی بوده و ارزش وقت گذاشتن و مطالعه کردن را داشته باشند.یادمان باشد که طبق فرمایش رهبری:تفنگ ما،قلم ماست.هجوم فرهنگی را با تفنگ نمی شود جواب داد،تفنگ او، قلم است.


 

دانلود فایل PDF کتاب


بررسی سه روش آموزش و پژوهش (پداگوژی – آندراگوژِی – سینرگوژی ) در تعلیم و تربیت

  بررسی سه روش آموزش و پژوهش (پداگوژی – آندراگوژِی – سینرگوژی ) در تعلیم و تربیت

چکیده :

سیستمهای آموزشی ، بخشی از نظام کلی جامعه محسوب میشوند و لزوما میبایست  متناسب با نیازهای واقعی جامعه شکل بگیرند تا شرایط رشد و تکامل وتوسعه  جامعه را فراهم آورند. این امر مستلزم شناخت دقیق از روشهای صحیح آموزش و پژوهش  میباشد. چرا که با نظام آموزش محور نمی توان عطش جامعه یادگیری امروز را فرو نشاند ونسل جوان را که رکن اصلی توسعه به شمار میروند را برای فردا آماده ساخت. لذا وظیفه اصلی نظام آموزشی، تربیت پژوهشگرانی است که بتوانند با جمع آوری و طبقه بندی درست اطلاعات، علاوه بر حل مشکلات؛ زمینه های تولید علم و نظریه های جدید را فراهم سازند.

واژه های کلیدی:  پداگوژی آندرا گوژی سینرگوژی آموزش و پژوهش

 

 

مقدمه:

سیستمهای آموزشی در کشورهای مختلف ، بخشی از نظام کلی جامعه محسوب میشوند و اگر متناسب با نیازهای واقعی جامعه شکل بگیرند، نسل جدید را در رسیدن به اهداف بلند جامعه یاری خواهند کرد. این امر خود مستلزم شناخت دقیق از وضعیت جامعه،وضعیت جهان،ظرفیت نسل آینده،شناخت وضعیت آموزشی جامعه و شناخت روشهای صحیح آموزش و پژوهش  میباشد.در نظامهای آموزشی موفق، نقش معلم اینستکه بعنوان یک راهبر و راهنما ،پژوهشگری را به شاگردان خود بیاموزد .زیرا که او نیک میداند که وظیفه اصلی نظام آموزشی تربیت پژوهشگرانی است که بتوانند با جمع آوری و طبقه بندی درست اطلاعات، علاوه بر حل مشکلات؛ زمینه های تولید علم و نظریه های حدید را فراهم سازند.از آنجاییکه پژوهش زمینه ساز رشد و توسعه پایدار جامعه است لذا خروجی نظام  آموزشی  موفق نیز باید پژوهشگرانی قابل باشند. از اینرو معلم باید بکوشد تا  با شناخت توانمندیهای ذهنی دانش آموزان،  روشهای رسیدن از معلوم به مجهول  (نه صرفا از مجهول به معلوم)را به آنها بیاموزد زیرا هر امر بدیهی و معلومی خود میتواند زمینه ساز بروز یک سوال و کشف تازه ای گردد . همانگونه که افتادن سیب از درخت برای همه امری معلوم و  بدیهی بود اما برای نیوتن ، تبدیل به یک سوال و معما گردید.بر اساس این دیدگاه معلم باید با آموزش مراحل گوناگون کاوشگری (روش علمی و حل مساله) دانش آموزان خود را به محقق و پژوهشگر تبدیل کند طوری که فرهنگ تحقیق و  پژوهش جز لاینفک زندگی آنها گردد .  نگارنده اعتقاد دارد تعلیم و تربیت همان معرفت شهروندی است و مراد و مقصود اصلی نظام تعلیم و تربیت، کمک به فهم صحیح معرفت شهروندی است. یعنی درک و فهم درست از تاریخ ،فرهنگ،اخلاق،عرف،عادت و رسوم جامعه و درک صحیح از حقوق و آزادیهای اساسی مدنی و شهروندی.

حال سوال اینستکه آیا با روشهای دیروز و با تاکید بر نظام بی روح و خشک آموزش محور، میتوان نسل امروز را برای فردا آماده ساخت و  به تربیت چنین انسان مطلوبی نائل شد یا اینکه باید با یک تحول و نوسازی  در عصر آگاهی و دانش ،کیفیت آموزش را ارتقاء و نظام آموزشی را پزوهش محور نمود تا در جامعه یادگیری محور امروزی ،خروجی مراکز تربیتی، افرادی متخصص و پژوهشگر و صاحب نظر شوند. با  این مقدمه، به سراغ بررسی روشهای عمده آموزش و پژوهش  در تعلیم و تربیت میرویم :

روش پداگوژی:

یک کلمه یونانی است که  از دو کلمه ped به معنی طفل و agogy به معنی راهنما  مشتق شده است . در واقع وظیفه برده ای بوده که اداره و هدایت اطفال را بر عهده داشته است.در قرن نوزدهم با پیشرفت علوم انسانی در زمینه های روانشناسی و جامعه شناسی ، علمای تعلیم و تربیت به فکر افتادند تا واقعیتها و شرایط تربیتی را به شیوه تجربی و علمی مطالعه نمایند اینان در صدد برآمدند که برای بررسی مسایل تربیتی طرحی نو ارائه نمایند. از این روآنان بین تربیت که عمل است و دانش تربیت که به مطالعه آن میپردازد تفاوت قائل شدند .

در شیوه روش آموزشی پداگوژی  ، متخصص یک موضوع درسی خاص ، شروع به سخنرانی میکند و به فراگیران تکلیف میدهد و سرانجام با انجام آزمونهای مختلف پیشرفت تحصیلی آنها را می سنجد . در پداگوژی  اعتقاد بر آن است که یادگیرنده باید به معلم اتکا داشته باشد. یعنی یادگیرنده در هر سن و سالی که هست باید به آموزش دهنده متکی باشد.در این شیوه، معلم تنها کسی است که حق اظهار نظرهای مختلف را دارد  و شاگرد موجودی منفعل میباشد که میتواند صرفا با گوش دادن ، مطالب ارائه شده  را جذب  نماید.  در پداگوژی مفهوم "تجربه" کم ارزش است و معلم به تجربه ای که یادگیرنده شخصاً کسب می کند، بهایی نمی دهد. در پداگوژی رشد بیولوژیک و فشارهای اجتماعی باعث می شود که فرد برای یادگیری، آمادگی پیدا کند، در واقع وظیفه تعلیم و تربیت را این میداند که طفل را برای  زندگی فردا آماده کند بدون در نظر گرفتن علاقه و استعداد  طفل و نیازهای کنونی او، در این روش آموزشی ، سازمانهای تربیتی به مثابه دریای بیکران علم محسوب میشوند و شاگردان هم برکه های کوچکی که باید قطره قطره از این دریای پهناور به آنها نوشاند. در این روش تربیتی اعتقاد بر ایتنستکه وقتی کودک  به سن خاصی می رسد جامعه از او انتظار دارد پس بنابراین باید  برای او و بجای او تصمیم گرفت که چه درسی را بخواند و چه رشته ا دانشگاهی را انتخاب کند . چون در پداگوژی کاربرد بعدی آنچه که یاد گرفته می شود مورد نظر است نه کاربرد فعلی آموخته ها، بنابراین در پداگوژی تمرکز بر "موضوع" یا "مطلبی" است که توسط معلم جهت یادگیری مشخص میشود.

 

روش اندراگوژی

در این شیوه آموزشی نقش معلم نسبت به روش قبل متفاوت میباشد. در این روش ، معلم صرفا بعنوان یک تسهیل کننده  و راهنما ظاهر میشود نه به عنوان  آموزش دهنده محض و سخنران بلامنازعه.او در فعالیتهای یاددهی و یادگیری بعنوان مشاور در کنار فراگیر می ایستاد و به او در فهم مطالب کمک میکند. در شیوه آموزشی آندراگوژی، این اعتقاد وجود دارد که یادگیرنده باید بطور فزاینده، خود جهت یادگیری را تعیین کند. یعنی شخص باید مرتباً با اعتقاد به ارزشمند بودن تجربه خود یاد بگیرد که در جهت توسعه فکر خود قدم بردارد و متکی به توان و نیروی خودش باشد. در آندراگوژی توسعه نقش های اجتماعی شخص یادگیرنده مطرح است. یعنی در این مفهوم گفته می شود چون یادگیرنده باید وظایفی را در جامعه بر عهده بگیرد و نقش هایی را ایفا کند، لذا برای ایفای صحیح نقش خود در آینده ، باید چیزهایی را یاد بگیرد.  از نظردورنمای زمانی آموزش و یادگیری ، در آندراگوژی علاوه بر کاربرد آتی ، کاربرد فوری آنچه که یاد گرفته شده نیز مورد نظر است، یعنی آنچه را که فرد آموخته است می تواند از لحظه یادگیری به بعد به کار بگیرد.در روش آندراگوژی فرد با مشکل یا مسئله ای مواجه می شود و برای حل آن با روش علمی،  تلاش به یادگیری میکند تا بر مشکل پیش روی خود فائق آید.از آنجاییکه فراگیر در طول فرایند یادگیری، حضوری فعال و مسولیت پذیر دارد لذا برای یادگیری انگیزه بیشتری پیدا می کند. در این سبک بر عکس سبک بالا که تمرکز بر روی موضوع و مطلب تهیه شده توسط معلم است ، تاکید و تمرکز  یادگیری روی   مشکل یا مسئله است زیرا که کاربرد آنی مطالب یادگیری هم ضروری است. مزیت اصلی این شیوه آموزشی، تقویت انگیزه یادگیری در یادگیرنده است ولی باید توجه داشت که موفقیت این روش ، به موقعیت و شرایط فرایند یادگیری وابسته است و از این روش برای تدوین و استاندارد کردن اطلاعات،در سطح عمومی نمی توان استفاده نمود.برای ارتفاء کیفیت آموزشی  و پژوهشی بهتر است که ترکیبی از دو شیوه فوق استفاده شود .

 

  روش سینرگوژی

سینرگوژی از دو لغت یونانی synergogy (با هم کار کردن) و agogus(رهبری) مشتق شده است.این سبک تربیتی از ترکیب بهترین ویژگی پداگوژی و آندراگوژی حاصل شده است. در این روش استاد و شاگرد دوش به دوش هم در جریان فعالیت یادگیری حرکت میکنند .سینرگوژی یک روش منظم یادگیری است که در آن ،اعضای تیم های کوچک بوسیله برقراری روابط منظم،از یکدیگریاد میگیرند و در نتیجه ،هم توان افزایی در یادگیری ، حاصل میشود. این روش برای فعالیتهای  پژوهشی دانشجویان سطوح عالی( کارشناسی ارشد و دکتری ) و همچنین برای آموزش درس روش تحقیق بسیار اثر بخش میباشد.

 

برگرفته از مقاله رضا زارعی

این مقاله در هفته نامه بارگاه سخن ، شهردوشنبه  کشور تاجیکستان .شماره ۳۳ چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۸۹ به چاپ رسیده است

کندوی عسل خود برداشت:


Self Harvesting Beehive.jpg

کشف یک راه حل خلاقانه برای کور رنگی


color blindness.jpg

کشف یک راه حل خلاقانه برای کور رنگی: برای میلیون ها نفر در جهان مشاهده جهان بدون رنگ یک واقعیت است. اخیراً در یک آزمایشگاه در برکلی در امریکا بطور تصادفی یک راه حل برای حل مشکل کور رنگی کشف شده است. لازم به ذکر است که سی و دومین اصل خلاقانه  در تئوری حل ابداعانه مسئله یا تریز مربوط به تغییر رنگ می باشد. برای کسب اطلاعات بیشتر به لینک زیر مراجعه فرمایید. 

http://sanfrancisco.cbslocal.com/2015/02/23/berkeley-lab-accidentally-discovers-solution-to-fix-color-blindness-enchroma-cx-sunglasses/?cid=social_20150224_41002546&adbid=10153088030064244&adbpl=fb&adbpr=95908374243